نتایج جستجو برای عبارت :

نونم کم بود؟ آبم کم بود؟

ی عالمه سفارش خیاطی گرفتم از استرس و فکر و خیال خوابم نمیبره!
اسمی که انتخاب کردم خوبه؟
پناه؛ اولین پناه هر آدمی لباسشه
چرا دارم این کارارو میکنم؟!
چرا استادم میگه خیلی با استعدادی و میتونی مزون بچرخونی
چرا انگار اعتیاد پیدا کردم
چرا مدام ذهنم داره میبره و میدوزه!
دو تا نتیجه اخلاقی امروز
اولیش اینکه آدمی که میگه من فلان نیستم بیسار نیستم خودش از همه فلان تر و بیسار تره منتها اینقدر چشمش رو بقیه است که برای دیدن خودش کووور شده
دومیش اینکه بله از ماست که برماست و اینکه عمیقا دستم بشکنه بخوام در حق یکی خوبی کنم
من نمیدونم نونم کم بود یا آبم کم بود داشتم مزد یه سال جون کندنمو میگرفتم چی فکر کردم با خودم که آدمایی که یک چهارم من هم کار نکرده بودن اومدم شریک کردم
لعنت به من!
دیگه تو قانون طبیعت دست نمی برم قول
چند روز پیش داخل استوری های پیج شف طیبه یه نون پخته شد که ترکیباتش این ها بود  ولی من خرما و رازیانه و سیاه دانه نزدم و حس کردم باید هل بزنم!
خلاصه که مواد به شکل نون های دیگه آماده کردم به این شکل که مخمر و یک لیوان آب گرم و شکر را گذاشتم تا عمل بیاد!
به دو ملاقه! از آردم که آرد کامل بود  زرچوبه و زنجبیل  و نمک اضافه کردم به اضافه اندکی روغن هسته انگور و ترکیبشون کردم بعد مخمر عمل اومده را به این ترکیب اضافه کردم و خوب مخلوط کردم بعد کم کم آرد را ا
چند روز پیش داخل استوری های پیج شف طیبه یه نون پخته شد که ترکیباتش این ها بود  ولی من خرما و رازیانه و سیاه دانه نزدم و حس کردم باید هل بزنم!
خلاصه که مواد به شکل نون های دیگه آماده کردم به این شکل که مخمر و یک لیوان آب گرم و شکر را گذاشتم تا عمل بیاد!
به دو ملاقه! از آردم که آرد کامل بود  زرچوبه و زنجبیل  و نمک اضافه کردم به اضافه اندکی روغن هسته انگور و ترکیبشون کردم بعد مخمر عمل اومده را به این ترکیب اضافه کردم و خوب مخلوط کردم بعد کم کم آرد را ا
سلااااااااااااااام سمیه جونم تبریک می گم عزیزم که بچه ات دختر شد! مباااااااااااااااااااااارکه بووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووس
 امروز دو بار از صمیم قلب خوشحال شدم یه بار وقتی که مسیجت رو خوندم و فهمیدم که بچه ات دختره و قراره اسم قشنگش یامور باشه یه بارم وقتی بهت زنگ زدم و دیدم که از ته قلبت خوشحالی! در واقع از خوشحالی تو خوشحال شدم از اینکه دیدم جنسیت بچه ات همونی شد که دلت می خواست ...خدارو صد هزا
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

دریافت
ادامه مطلب
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

برای دانلود این اهنگ به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
ادامه مطلب
دیشب وقتی به مامان گفتم بابا چی گفته و قراره هفته دیگه برگردم شکه شد...بعدم پرسید بلیط که نگرفته گرفته؟
لعنت به من لعنت به من لعنت به من که دروغ نگفتم...لعنت بهم که یه تاریخ الکی رو نگفتم و فقط گفتم هنوز نه..منه احمق...
خیالش راحت شد بعدم گفت اصلا حرفشم نزن... بهش بگو فعلا هستی! اصلا خودم بهش زنگ میزنم...
گفتم آخه همون اولم قرار بود یه ماه بمونم.
گفت فکر قرار نباش گفتم که خودم صحبت می کنم باهاش..
دیدم داره فک می کنه که فقط بابا می خواد برگردمو میخواد او
هوالرئوف الرحیم
چیزی که واضحه اینه که من از کرونا نمی ترسم. اما احتیاط می  کنم.
یه مقدار خیلی زیادی ضد و نقیض برام تو این ماجرا وجود داره که غیر قابل انکاره.
من به کرونا به دید سرماخوردگی نگاه می کنم. با این تفاوت که شاید بدنم به خیلی از انواع سرماخوردگی ها مقاوم باشه و درمعرضش قرار بگیرم چیزیم نشه، اما احتمال اینکه این نوع رو بگیرم زیاده. اونم احتمالا تازه.
جز رضا که بیرون رفت و آمد داره و کارش با ایمنی مرتبته و یه مقدار وحشتناکی هم وسواس ارثی
ساعت  21/1 دقیقه ی بامداد یکم خرداد بود که...
-         
پسرم کجاست؟
-         
سلام
-         
گفتم پسرم کو؟
-         
سلام
-         
سلام ، #پسرِ من رو کجا قایم کردی؟
سرم پایین بود و چیزی نمی گفتم.
-         
مگه کری؟ میگم پاره ی تن من کجاست؟
-         
#پاره ی تن؟
آدم پاره ی تنشو ول نمیکنه به امان خدا و بره
-         
نکنه بلایی سرِ پسرم آوردی؟
#گنجشک اینو میگه و شروع میکنه خونه رو خوب
بگرده ، از این ور به اون ور ، همه جا رو میگرده.
-         
با
در راه بازگشت بودیم. جاده‌ی دزفول به بروجرد در یک روز اول هفته‌ی زمستانی به یک فیلم سورئال می‌مانست. کیلومترهای زیادی را پشت سر گذاشته بودیم. جاده‌های زیادی را در نوردیده بودیم. در شهرهای مختلفی خوابیده بودیم. سواحل خلیج فارس را دیده بودیم. منظره‌های گوناگونی را دیده بودیم. ولی هنوز هم جاده تازگی داشت.ما از زیارت تک درخت سر یکی از پیچ‌های جاده‌ی یاسوج به بابامیدان برمی‌گشتیم. تک‌درختی که سر پیچ تک و تنها با یال و کوپال شکوهمندش نشسته ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها